لذتطلبی در فلسفۀ اخلاق اپیکور
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۹۰۶۱۸
عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - در دو نوشتۀ پیشین گفتیم افلاطون معتقد بود "زندگی خوب" ربطی به لذت (خوشی و شادی) ندارد ولی ارسطو نظر او را تعدیل کرد و گفت "لذت" یکی از اجزای "زندگی خوب" است؛ اگرچه زندگی خوب را با "زندگی لذتجویانه" یکی نمیدانست.
اما اپیکور یا ایپکورُس (342 قبل از میلاد تا 270 ق.م) با آرای افلاطون و ارسطو در این زمینه مخالف بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما باید افزود منظور او از لذت، عمدتا لذاتی غیر از لذتهای جسمانی بود. او خود زندگی زاهدانهای داشت و اهل خوردن غذاهای لذیذ و شراب و همآغوشی و سایر لذتهای جسمانی نبود. اگر هم گاهی دُمی به خُمره میزد، افراط نمیکرد!
بر این اساس اینکه در فرهنگ عمومی ایران و بسیاری از کشورهای جهان، "اپیکوریسم" مترادف شده است با خوشگذرانی و عیاشی، محصول برداشتی اشتباه از فلسفۀ اخلاق اپیکور و یا محصول تلقی متفاوت اپیکوریستها از مفهوم "لذت" است.
اپیکوریستها خوشگذرانیِ جسمانی را تجویز میکردند ولی خود اپیکور چنین دیدگاهی نداشت. آنچه بین اپیکور و اپیکوریستها مشترک بود، اصالت لذت بود. ولی اپیکور لذت را عمدتا در امور اخلاقی و معنوی جستوجو میکرد.
فلسفۀ اخلاق اپیکور اصولا متضمن پند و اندرز برای زیستن معتدلانه ولی لذتبخش بود. او معتقد بود اگر کسی به شکلی افراطی در پی لذت باشد، دچار درد و رنج خواهد شد. مثلا اگر در شرابخواری افراط کند، دچار سردرد و ناراحتیهای دیگر خواهد شد. پس راه پسندیده در زندگی عبارت است از با خوشی زیستن و در عین حال رنج نبردن از پیامدهای نامطلوب این خوشی.
در واقع فلسفۀ اپیکور را میتوان حاوی تعلیماتی دانست که نه تنها به شخص توانایی کسب لذت میدهد بلکه او را قادر میسازد از درد و رنج بپرهیزد. بنابراین زندگی پر از لذتی که به درد و رنج بیَنجامد از نظر اپیکور "زندگی بد" قلمداد میشود.
اما از آنجا که پارهای لذات آشکارا به درد و رنج میانجامند اپیکور بین این قبیل لذتها و لذتهایی که به درد و رنج منتهی نمیشوند، فرق مینهاد و فقط این دستۀ دوم لذتها را خوب میدانست.
گفتیم او پرخوری و شرابخواری و شهوترانی را بد میدانست زیرا به بدحالی و پشیمانی و سستی و افسردگی میانجامند. اما او "دوستی" را مصداق لذت خوب میدانست چون درد و رنجی در پی ندارد.
ولی واقعیت این است که بسیاری از دوستیها به درد و رنجهای عمیق در زندگی انسان منتهی میشوند. دوست، کسی است که رازهای ما را میداند و چه در هنگام دوستی و چه پس از اتمام دوستی، ممکن است اسرار ما را نزد دیگران فاش کند و به ما لطمه بزند.
وانگهی، بین دوستان نیز کدورت پدید میآید و همیشه احتمال دارد دوست ما کاری کند که موجب رنجش خاطر ما شود. و این رنجش ممکن است خصلت مضاعف هم داشته باشد؛ زیرا ما آدمها از "غریبه" انتظاری نداریم ولی از "دوست" انتظار داریم.
منتقدان فلسفۀ اپیکور این نقد را به او وارد کردهاند که در این دنیا هیچ لذتی، دست کم بالقوه، عاری از درد و رنج نیست. بنابراین خطکشی پررنگ اپیکور بین "لذت خوب" و "لذت بد"، نادرست یا نادقیق است.
اگر ما باید از "لذت بد" دوری کنیم و رنجزایی یکی از نشانههای لذت بد است، بنابراین هر لذتی بد است. مثلا کسی صاحب فرزند میشود و از حضور آن کودک در زندگیاش لذت میبرد. این از نظر اپیکور قطعا مصداق "لذت خوب" است. ولی کافی است آن کودک گرفتار دست اجل شود تا درد و رنجی به مراتب عمیقتر از افراط در شرابخواری یا شهوترانی گریبانگیر والدین آن کودک شود.
و چون چنین است، اپیکور نمیتواند هیچ لذتی را تجویز کند و قائل به اصالت لذت باشد. همچنین، اپیکور اگرچه لذتهای اخلاقی و معنوی را تجویز میکرد، ولی به این نکته توجه نداشت که تهذیب نفس، فرایندی دشوار است و آدمی باید قید بسی لذتها را بزند تا به تهذیب نفس برسد. و این انصراف از لذایذ گوناگون، خود آمیخته به درد و رنج است. به ویژه اینکه فرد در خلأ زندگی نمیکنند و هر روز شاهد التذاذ دیگران از اموری است که او تصمیم گرفته از آنها چشم بپوشد.
مکتب اخلاقی "اصالت لذت" را به دو صورت روانشناسانه و اخلاقی تقریر کردهاند. تقریر روان شناسانهاش جنبۀ "توصیفی" دارد و تقریر اخلاقیاش جنبۀ "تجویزی".
مطابق تقریر روانشناسانه، انسانها اساسا در پی لذتاند و در زندگی روزانۀ خود هر چه میکنند، معطوف به کسب لذت و اجتناب از درد و رنج است. مطابق تقریر اخلاقی، انسانها باید دنبال لذت باشند. یعنی هر چه میکنند، باید معطوف به خوشی و پرهیز از درد و رنج باشد.
ممکن است کسی اصالت لذت به معنای روانشناسانه را بپذیرد ولی اصالت لذتِ اخلاقی را قبول نداشته باشد. یعنی معتقد باشد انسانها لذتطلباند ولی نباید چنین باشند.
اپیکور به هر دو معنا قائل به اصالت لذت بود. یعنی انسان را موجودی لذتطلب میدانست و لذتطلبی را هم سازندۀ "زندگی خوب" قلمداد میکرد. اما او در عمل بخش زیادی از لذتهای زندگی انسانی را تحت عنوان "لذت بد" کنار میگذاشت و "زندگی خوب" را بر محدودۀ بسیار کوچکی از "لذتطلبی" بنا میکرد.
به همین دلیل از نظر منتقدان، فلسفۀ اخلاق اپیکور با بها دادن بیش از حد به لذتهای اخلاقی و معنوی، سرشت زاهدانهای پیدا کرده و رویکردی غیرواقعگرایانه به "لذت" دارد.
اما نقد مهمتری هم به فلسفۀ اپیکور وارد شده و آن اینکه، همۀ اعمال انسانها معطوف به لذت نیست؛ بلکه انسانها کارهایی را از سر "وظیفه" انجام میدهند و ممکن است از انجام آن کارها لذتی نبرند.
اگرچه اپیکور میتواند بگوید آدمها از انجام دادن آنچه که وظیفۀ خود میدانند لذت میبرند، ولی این استدلال نادرست است چراکه مفهوم "وظیفه" را در دل مفهوم "لذت" منحل میکند تا همچنان هر کار آدمی را معطوف به کسب لذت بداند.
این استدلال با شهود اخلاقی و تجربۀ زیستۀ ما منافات دارد؛ زیرا همۀ ما مواردی را در زندگیمان تجربه کردهایم که احساس کردهایم موظفیم کاری را انجام دهیم در حالی که از انجام آن کار لذت نبردهایم.
اما جدا از این واقعیت، استدلالی که مفهوم وظیفه را به سود مفهوم لذت منحل میکند، سرشت توتولوژیک دارد و به همین دلیل بیارزش است.
توتولوژی یعنی همانگویی. مثلا گر بگوییم «آدم گرسنه، گشنه است»، در واقع در تعریف آدم گرسنه چیزی نگفتهایم. یعنی گفتهایم آدم گرسنه، گرسنه است! به همین دلیل جملات توتولوژیک "ّبیهوده" محسوب میشوند. یعنی حاوی تکرار نامفید هستند.
بنابراین اگر "لذت" را به عنوان "چیزی که آدمها به آن میل دارند" تعریف کنیم، این سخن که "محرک همۀ مردم میل به لذت است"، فقط تکرار بیهودۀ این یکی سخن خواهد بود که "انگیزۀ همۀ انسانها تمایل به چیزی است که به آن میل دارند." چنین جملهای توتولوژیک ست و دقیقا به همین دلیل از معنا تهی شده و فاقد ارزش است.
ممکن است کسی "میل به خوبی" داشته باشد. اما این تمایل به این معنا نیست که چنین فردی همیشه از خوب بودن لذت میبرد. بسا که او با پا نهادن بر لذائذ زندگی، طریقۀ "خوبی" را در پیش گرفته باشد.
اما نکتۀ اساسی در همان توجه به مفهوم "وظیفه" نهفته است. ممکن است کسی عقلا به این نتیجه رسیده باشد که در موارد تعارض "لذت" و "وظیفه" باید جانب وظیفه را بگیرد. یعنی مثل شاملو معتقد باشد "انسان دشواری وظیفه است".
وظیفهگرایی را نمیتوان به لذتگرایی تقلیل داد زیرا همۀ کم و بیش دشواریِ لذتسوزِ پایبندی به وظایف انسانیمان را در طول زندگی تجربه کردهایم.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: افلاطون قائل به صراط مستقیم بود، ارسطو صراطهای مستقیم فلسفۀ اخلاق از منظر افلاطون
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۹۰۶۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وکیل: مقابل بینظمی و اخلال در فوتبال میایستیم
رئیس کمیته اخلاق و انضباطی هیئت فوتبال استان تهران گفت: مقابل هر عنصری که سلامت ورزشی مسابقات و تمامیت فوتبال را خدشهدار کند، میایستیم. - اخبار ورزشی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم و به نقل از پایگاه اطلاعرسانی هیئت فوتبال استان تهران، امیرساعد وکیل رئیس کمیته اخلاق و انضباطی هیئت فوتبال استان تهران در پی اتفاقات اخیر و تعلیق بازیهای لیگ دوی فوتبال تهران به دلیل ضرب و شتم داور، اظهار داشت: درباره وقایع ناگواری که در پایان بازی آرمان آفرینان و اتحاد ستارگان روی داد باید به این نکته بسیار مهم تأکید کنم که داور در مستطیل سبز، نماد قانون است و همانطور که زندگی با بیقانونی میسر نمیشود، برگزاری مسابقه فوتبال هم بدون داور شدنی نیست و همه وظیفهای جز احترام به تصمیم داور نداریم.
وکیل ادامه داد: کمیته انضباطی و اخلاق هیئت فوتبال استان تهران در راستای تأکیدات سید میرشاد ماجدی ریاست محترم هیئت فوتبال استان تهران خود را مکلف میداند با هر عنصری که سلامت ورزشی مسابقات و تمامیت فوتبال را خدشهدار کند، مقابله کرده و برخوردی قاطعانه با افرادی داشته باشد که دنبال برهم زدن نظم بازیها و بیحرمتی به جامعه داوری هستند.
رئیس کمیته انضباطی هیئت فوتبال استان تهران نوید برخوردی محکم و قانونی را با خاطیان بازی اخیر داد و تصریح کرد: به باشگاهها، مدیران، مربیان و بازیکنان اخلاقگرای فوتبال استان تهران که اکثریت قریب به اتفاق را تشکیل میدهند، این نوید را میدهم که با عوامل هنجارشکن در فوتبال پایتخت، برخوردی در چارچوب ضوابط قانونی خواهد شد؛ به طوری که داوران، بازیکنان، کادر فنی و باشگاههایی که همواره به قوانین پایند بودهاند احساس امنیت و آرامش بیشتری در فضای فوتبال استان کنند و کسانی که با هر انگیزه و دلیلی دنبال به آشوب کشیدن فضای رقابتهای ورزشی فوتبال استان هستند، بدانند که باید عطای هرج و مرج در زمین بازی را به لقایش ببخشند و در مسیر قانون حرکت کنند.
وی با تأکید به قانونمداری در دایره فوتبال گفت: فوتبالی که قرار باشد به توهین و خشونت کشیده شود حتی یک ارزن هم نمیارزد و همکاران خدوم من در ارکان قضایی هیئت فوتبال استان تهران از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد تا عرصه فوتبال استان تهران را بر کسانی که قصد دارند نتایج مسابقات را خارج از زمین بازی رقم بزنند، هر روز تنگتر و تنگتر کنند. رویکرد کمیته انضباطی و اخلاق به شهادت همه افرادی که در جلسات رسیدگی در این کمیته حاضر شدهاند مبتنی بر اصل احترام به ورزشکاران و زحمتکشان فوتبال استان است، اما از این پس، بیش از پیش به بداخلاقیها واکنش جدی نشان داده خواهد شد و تردیدی ندارم انگیزه من و همه همکارانم در ارکان قضایی هیئت فوتبال، چیزی جز تثبیت عدالت و استقرار انضباط در مسابقات نیست.
انتهای پیام/